مفهوم دامپینگ چیست؟
دامپینگ (dumping) عبارت است از فروش یک کالا با قیمت کمتر از هزینههای تمام شده یا به عبارتی دیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از قیمت داخلی.
دامپینگ از واژهی dump به معنی شکستن قیمت گرفته شده است. درک این موضوع کمی سخت است، اما دامپینگ در اطراف ما به شدت در حال وقوع است. فولاد مورد استفاده در ساخت ساختمانها، صفحههای خورشیدی، میوهها و محصولات کشاورزی، همگی میتوانند از طریق دامپینگ وارد شوند.
دامپینگ زمانی اتفاق میافتد که یک فروشگاه محصولاتش را کمتر از قیمتهای سایر فروشگاه ها و یا هزینهی ساخت محصول به مردم بفروشد. به عنوان مثال اگر قیمت یک کالا صدهزار تومان باشد، آن فروشگاه دو عدد از همان کالا را به قیمت صدهزار تومان میفروشد.
اثرات منفی دامپینگ:
کشورهای ثروتمند قدرت رقابت مصنوعی به کالاهای خود میدهند و آن را به بازارهای جهانی صادر میکنند و این عمل سبب سلب قدرت رقابت از کالاهای کشورهای توسعه نیافته میشود. این عمل نتیجهای جز افزایش فقر در کشورهای توسعه نیافته ندارند. در مثال قبلی تولیدکنندگان تلویزیون فرانسه به سادگی توان رقابت نخواهند داشت.
اثرات مثبت دامپینگ:
مصرفکنندگان محصول را با قیمت پائینتر دریافت میکنند، این باعث میشود که پول آنها ذخیره شود.
دامپینگ میتواند باعث شود بازارهای خارجی(واردکنندگان) رقابتیتر و نوآورانهتر باشند. اگر آنها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانیمدت ادامه داشته باشد، هیچ چارهای جز تلاش برای کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.
درآمد خوب، مشاغل بیشتر و دستمزد بهتر برای کارکنان کشور صادرکننده.
انواع دامپینگ:
1- دامپینگ فصلی: هر گاه تولیدکننده احساس کند که کالای موجود در انبار، به علت تغییر فصل، در بازارهای داخلی مشتری نخواهد داشت، ممکن است در صدد فروش آن در بازارهای خارج برآیند که این نوع دامپینگ را دامپینگ فصلی مینامند.
2- دامپینگ کوتاهمدت: گاهی موسسات بزرگ تولیدی برای حذف رقبای خود در بازارهای خارجی، کالای خود را تا مدتی کوتاه به قیمتی پایینتر از قیمت فروش آن در بازارهای داخلی (یا به قیمتی پایینتر از قیمت تمام شده) در بازارهای خارجی به فروش میرسانند. این نوع دامپینگ را دامپینگ کوتاهمدت مینامند.
3- دامپینگ بلندمدت: معمولا در مورد کالاهایی صورت میگیرد که محصول صنایع هزینهگاه هستند یعنی کالاهایی که با افزایش تولید آنها هزینه نهایی تولید کاهش مییابد و بنگاه تولیدی این امکان را پیدا میکند که محصول خود را به قیمتی کمتر از قیمت داخلی در خارج از کشور به فروش برساند.
از نظر تقسیم بندی 3 نوع دامپینگ وجود دارد که از عبارتند از:
دامپینگ مستمر یا دائمی
دامپینگ مستمر یا دائمی تمایل یک انحصارگر داخلی برای حداکثر کردن سود خود با فروش کالا به قیمتی بالا در بازار داخلی که فاقد محدودیتهای تجاری یا هزینههای حملونقل است نسبت به قیمت خارجی که تحتتأثیر رقبای قدرتمند خارجی است ناشی میشود در این مورد میشود بازار خودرو در ایران را مثال زد که مثلا قیمت خودروهای ایرانی در بازارهای خارجی بهمراتب پایینتر از قیمت همان خودروها در ایران است یا حتی شرکت سامسونگ که زمانی گوشیهای موبایل خود را ۲۵ درصد ارزانتر در ایران نسبت به کشور خود میفروخت.
دامپینگ مخرب یا غارتگر
دامپینگ مخرب یا غارتگر عبارت است از فروش موقتی کالا در خارج به قیمت کمتر از قیمت داخل یا حتی با ضرر و فروش آن به قیمت کمتر از هزینههای تولید برای بیرون راندن رقبای دیگر و یا از بین بردن صنعت داخلی یک کشور. بنابراین بعد از بیرقیب شدن در بازار کالای مذکور قیمتها جهت کسب سود حاصل از قدرت انحصاری بالا میرود. بهعنوان مثال میشود از اقدام شرکتهای چینی در بازار پوشاک و سایر کالاها را نام برد.
دامپینگ تصادفی
دامپینگ تصادفی، عبارت است از فروش اتفاقی یک کالا در بازار خارجی به قیمت کمتر از بازار داخلی برای تخلیه مازاد پیشبینی نشده کالاها به این دلیل که این مازاد باعث کاهش قیمت در بازار داخلی نشود، در واقع زمانی که اضافه تولید فروخته شد دامپینگ متوقف میشود.
ایجاد محدودیتهای تجاری در بازار رقابتی ناسالم جهت حمایت از صنایع داخلی مجاز شناخته شده است. این محدودیتها اغلب بهصورت عوارض ضددامپینگ و یا تهدید به وضع این عوارض خود را نشان میدهد.به هر حال تعیین نوع دامپینگ مشکل است و تولیدکنندگان در مقابل هر نوع دامپینگی از بازار داخلی حمایت میکنند.با این کار واردات محدود میشود و تولید و سود عرضهکنندگان داخلی افزایش مییابد.امکان دارد در دامپینگ مستمر یا تصادفی سودی که بابت پایین بودن قیمت نصیب مصرفکننده میشود بیش از زیانی باشد که تولیدکننده میبیند.
طی دهه 90 ژاپن اقدام به دامپینگ در قیمت محصولاتی چون تلویزیون و فولاد در بازار آمریکا و محصولاتی مثل اتومبیل و فولاد در بازار اروپا کرده است.بسیاری از کشورهای صنعتی مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نظر دارند از دامپینگ مستمر برای مازاد محصولات کشاورزی خود استفاده کنند.اگر استفاده از دامپینگ از طرف یک کشور یا شرکت اثبات شود کشور یا شرکت مزبور اقدام به افزایش قیمت خود خواهد کرد. مانند آنچه در سال ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ از شرکت فولکس واگن آلمان و تولیدکنندگان تلویزیون ژاپنی دیده شد تا با سیاستهای ضددامپینگ مواجه نشوند.
در سال ۱۹۷۸ دولت آمریکا یک مکانیسم شلیک قیمت را معرفی کرد با وجود چنین مکانیسمی هزینه فولادی که به آمریکا وارد میشود پایینتر از کمترین هزینه تولیدکنندگان خارجی مانند کره در اواخر دهه 80 خواهد بود.چنانچه دامپینگ کشف شود دولت آمریکا یک معافیت مالیاتی برای تولیدکنندگان داخلی صنعت فولاد در نظر میگیرد و این کار باعث میشود که قیمت فولاد وارداتی برابر با پایینترین هزینه تولید در داخل کشور شود.
آنتی دامپینگ:
به اقدامات ضدقیمتشکنی آنتی دامپینگ میگویند. تحت توافقنامهی سازمان تجارت جهانی (WFO) انجام عمل دامپینگ ممنوع اعلام گردیده است و به دولتها اجازه می دهد که اگر موضوع قیمت شکنی اثبات شود، بتوانند بر کالاها و خدمات وارداتی که موجب ضرر و زیان جبران ناپذیر برای صنایع داخلی شده است، مقررات اعمال کنند و از صنایع خود دفاع کنند. بنابراین هدف از آنتی دامپینگ اصلاح اثرات مخدوشکنندهی تجارت و برقراری تجارت عادلانه میباشد. در واقع ضد دامپینگ ابزاری برای اطمینان از تجارت عادلانه است و اقدامی در جهت حمایت از صنعت داخلی نیست اما به صنعت داخلی در برابر آسیبهای ناشی از دامپینگ کمک میکند.
هشدار: دامپینگ چیست؟!
یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما می فروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است.